نمیــدانم پس از مرگــــم چه خواهد شد ..
نمیــخواهم بدانـــم کوزه گــــر
با خاک اندامم چه خواهـد ساخت ...
ولی آنقــدر میدانــم که میخواهم،گلـــویـم سوتکــی باشد ...
بدست کودکــی خردســال و بازیگــوش،
که هر دم بشکنـد این سکــوت ”مرگبــارم” را.....
********
خدایــــــا ...
به من زیستی عطـــا کن که در لحظـه ی مـــرگ ...
بر بی ثمری لحظـه ای که برای زیستن گذشته است،حســـرت نخـورم ..!!
و مردنی عطا کن که بر بیهــودگی اش،سوگــوار نباشیــم...
بگـــذار تـا آن را من خود،انتخـاب کنـم ...
اما ..آنچنـــان که تو دوست داری.!!
چگـونه زیستــــن را به من بیـــاموز ...
چگـونه مردن را من خود خواهـم آموخت .....!!
نظرات شما عزیزان:
|